متن کامل مصاحبه با کتاب هفته
در ابتدای دیماه مصاحبه ای درباره کتاب های جان غزل و سخن آشنا و مسائل شعر و ادبیات و... با «کتاب هفته» داشتم که فکر می کنم بخصوص مطالبی از آن درباره ی مشکلات ادبیات و خط فارسی، میتواند مفید باشد. لطفا بخوانید و اگر نظری دارید بفرمایید.
(مصاحبه را در نسخه PDF هفته نامه اینجا(ص7) می توانید ببینید.)
گفتگو با امید نقوی، شاعر و پژوهشگر
چندصدایی شعر را پویا میکند
امید نقوی یکی از شاعران جوان و با سابقه امروز است، که پس از سالها حضور در عرصههای جدی شعر، ماه گذشته نخستین مجموعه شعر خود را با عنوان "جان غزل" توسط انتشارات فصل پنجم منتشر کرد. از دید بیشتر منتقدان، اشعار نقوی در بین شاعران جوان دیگر، از معدود تجربههای اصیل در غزل نو است. امید نقوی هماکنون در دانشگاه آزاد اسلامی کرج به تدریس ادبیّات فارسی مشغول است. او همچنین چند سالی است که جلسات شرح و تفسیر غزلیات شمس و مثنویخوانی را در فرهنگسرای شهر اندیشه برگزار مینماید. با او به بهانه چاپ "جان غزل" گفتگویی داشتهایم که در ادامه آن را خواهید خواند. مصاحبه گر: محمد آسیابانی
با وجود سابقه شعری زیاد، چرا اولین مجموعه شعر مستقل خود را با تاخیر زیاد چاپ کردید؟
به دلیل توصیه استاد گرانقدرم مرحوم دکتر قیصر امینپور. در سال 83 تصمیم به چاپ مجموعه اشعارم گرفتم و در اولین قدم مجموعه را به استاد نشان دادم که ایشان پس از خواندن آن گفتند که چند سالی صبر کن تا اشعار جدید را اضافه کنی و پختهتر شوی. به همین خاطر صبر کردم تا کار گزیدهتر و به اصطلاح چکشخوردهتر چاپ شود. در این چند سال بازنگریهایی در اشعار انجام دادم و بسیاری از اشعار هم حذف و اضافه شدند تا اینکه گزیدهای از اشعار سال 76 تا 89 فراهم شد که تصمیم به چاپش گرفتم. البته برای اینکه سیر تطور زبان و ذهن شاعر گم نشود سعی کردم از هر سال حداقل یک اثر در کتاب باشد، تا خواننده بتواند این روند تحول زبان و قلم شاعر را پیگیری کند. البته در این سالها اشعارم به طور مستمر در مطبوعات و همینطور وبلاگم منتشر شده است، یعنی به لحاظ رساندن شعر به مخاطب و در معرض نقد قرار دادن، سعی کردهام کمکاری نداشتهباشم.
در مورد عنوان کتاب یعنی "جان غزل" توضیح دهید؟
ترکیب "جان غزل" را از این بیت استاد محمد علی بهمنی وام گرفته ام: تو مگر تاب و توانی شوی ای عشق که من / همچنان جسم غزل هستم و تو جان غزل. به قول استاد شکارسری (و منتقدان دیگر این کتاب) موتیف این مجموعه و آن چیزی که در شعرها جریان دارد، عشق است و این عشق است که جان غزل است.
برخی کلمات خاص چون لانگشات و... که در غزلهای این مجموعه استخدام شدهاند، چگونه در وزن قرار میگیرند؟
کلمات جدید را به گونهای در شعر مورد استفاده قرار دادهام که جریان حاکم بر غزل آن را بطلبد و این کلمات از شعر بیرون نزند. خوشبختانه تاکنون هم منتقدان نگفتهاند که این کلمات توی ذوق میزند و به چشم میآید.
اتفاقاً چون روی کار نشسته، جای سوال است که چگونه از این لغات استفاده کردید که بدون هیچ سکته و یا ایرادی در وزن قرار گرفتهاند و مخاطب به هیچ عنوان احساس نمیکند که این واژه، واژه غزل نیست.
بحث، بحث غزل نو است. در غزل نو، شاعر باید بتواند هر واژهای را که لازم داشته باشد در غزل جای بدهد. امروزه برای توصیف برخی از صحنهها و حالات زندگی این دوره، نیاز است از واژگانی استفاده شود که در گذشته ادبی به شمار نمیرفتهاند؛ و طبیعی است که شاعر باید بتواند این واژهها را بدون اشکال وزنی در غزل استفاده کند.
شعر یازدهم کتاب، یک شعر چند صدایی است. این امر چگونه امکانپذیر شده است؟
چند صدایی بودن در این کار الزامی بود که روایت ایجاب میکرد و بدون این تکنیک این شعر عقیم میماند. البته من هیچگاه سعی نکردم از یک تکنیک به عنوان یک حربه برای حمله به مخاطب استفاده کنم، همیشه نوع روایت باید تکنیک کار را مشخص کند. در قسمتهایی از این شعر، شاعر میخواهد حرف خودش را به ریشخند بگیرد و نمیتواند مستقیما این کار را انجام دهد، بنابراین مجبور است که از یک نفر دومی استفاده کند که آن نفر دوم مضمون را به ریشخند بگیرد.
راوی جدید وارد شعر میشود یا کماکان راوی همان شاعر است؟
نفر دومی وارد روایت میشود که شخص منتقد است. او وارد روایت شعر شده، میخندد و درباره شعر اظهار نظر میکند. شخصیتی به نام بازبین هم در این شعر است که او هم در مورد شعر نظر میدهد. این جریان باعث شده است که به نحوی شعر در حال تولد با منتقد خودش در حال برقراری دیالوگ باشد و این مسئله شعر را از حالت سکون و ایستا بودن به یک حالت داینامیک در میآورد.
دیالوگهای شخصیتهای جدید در همان وزن غزل است یا وزن جدید دارند؟
کاملا در همان وزن و قافیه غزل وارد میشوند و اظهار نظر میکنند.
با این ترفند آیا هماهنگی بین فرم و محتوا برقرار میشود؟
در کل به نظر من هماهنگی بین محتوای جدید و فرم کلاسیک را کاملا میتوان برقرار کرد و غزل این قابلیت را دارد که اگر درست به آن نگاه شود کاملا با محتوای مدرن هماهنگ شود. از نظر من غزل تنها یک قالب است و موضوع این است که چگونه از این قالب استفاده کنیم و چه مضمونی را در این قالب بریزیم؟ اگر وزن و قافیه درست انتخاب شوند میتوان از مضامین کاملا سنتی و کلاسیک تا مضامین بسیار نو را با غزل بیان کرد. حتی خود مضامین میتوانند وزن و قافیهای را به بار بیاورند که جوابگوی بیان مفهوم باشد. بسیاری از شعرا شکوه میکنند که نمیتوانند در قالب غزل حرفشان را به درستی بیان کنند؛ به نظر من دلیل آن بیشتر در عدم انتخاب وزن و قافیه درست است. زمانیکه وزن و قافیه مشکلدار باشد (یعنی با محتوا هماهنگ نباشد یا دشوار باشد) به یقین شاعر نمیتواند همه حرفهایش را بیان کند. به نظرم احتیاج به تجربه بیشتری در قالب غزل داریم تا بتوانیم مفاهیم را درست منتقل کنیم.
در مورد اشعار آیینی کتاب توضیح دهید؟
این اشعار بیشتر بیان احساسات من نسبت به ائمه اطهار، شهدا و میهن است. نگاه من در این اشعار نگاه مدحی که در گذشته روال داشته نیست، بلکه سعی کردم با دیدی تغزلی احساساتم را بیان کنم و فکر کنم به همین خاطر هم برای شما سوال پیش آمده باشد.
کتابی را آماده انتشار دارید؟
کتاب «سخن آشنا» که گزیده ادبیات ایران است و احتمالا تا ماه آینده وارد بازار خواهدشد. این کتاب را قبلا بصورت جزوه در دانشگاه برای دروس تاریخ ادبیات، فارسی عمومی و ادبیات پیشدانشگاهی تدریس کردهام و 15 فصل دارد که از رودکی آغاز شده و تا روزگار ما، شاعران و نویسندگان ایران و همینطور دورهها و سبکهای ادبی معرفی میشوند. از هر شاعر بهترین، زیباترین و به یادماندنیترین اشعارش در کتاب درج شده است. همچنین در هر فصل بخشی اختصاص دارد به انواع ادبی، دستور زبان، نکات نگارشی و قوالب شعری. البته این کتاب تالیف مشترک من و خانم «پروانه عزیزی» است و تمام سعی ما بر این بوده که یک کتاب مرجع کوچک برای ادبیات تهیه کنیم تا هر نکتهای را که یک دانشجو بخواهد در مورد ادبیات ایران اعم از آرایهها و صناعات شعری، انواع ادبی، تاریخ ادبیات و... بداند با مراجعه به این کتاب نیازش برطرف شود.
شیوه پژوهشی کتاب چگونه است؟
در انتخاب اشعار کتاب، بیشتر به جنبه زیباییشناختی توجه داشتیم. در کل فکر میکنم شاعران بیشتر به این جنبه توجه دارند اما ادیبان و دانشمندان علوم بلاغی بیشتر به سمت نکات فنی و تکنیکی عمیق اشعار میروند. به عنوان مثال از انوری غزلهایی را انتخاب کردیم که اگر نوشته نشود که این شعر از انوری است، به دلیل روانی و راحتی شعر، مخاطب شاید فکر کند که در عصر حاضر سروده شده است. البته در این میان زمان هم مهمترین غربال است. اشعاری که به یاد ما ایرانیها مانده مسلما به لحاظ زیباییشناسی جایگاه بهتری داشتهاند. در مورد انتخاب اشعار معاصران هم همین دیدگاه را مدنظر قرار دادیم و با مشورت دوست شاعرمان احسان قدیمی، آثار زیبا و به یادماندنی ادبیات معاصر را انتخاب کردیم.
با توجه به سابقه تدریس شما در دانشگاه، در مورد کتب دانشگاهی ادبیات (به لحاظ آسیبشناختی) چه نظری دارید؟
مشکلات ادبیات ایران ریشهایتر از آن است که صرفا بخواهیم به آسیبشناسی کتب دانشگاهی بپردازیم. به نظر من مهمترین مشکل ادبیات ما که نزدیک به صد سال است اساتید و پژوهشگران بسیاری آن را اعلام کردهاند، خط فارسی است. خط فارسی اشکال دارد و این مهمترین دلیلی است که مشاهده میکنیم افراد با درجه تحصیلی کارشناسی یا حتی بالاتر نمیتوانند 10 خط بدون غلط بنویسند. در خط فارسی چه دلیلی دارد که ما برای یک "واج" چهار "نویسه" داشته باشیم، وقتی این نویسهها عملا کارکردی ندارند. مثلا به نظر شما چرا باید چندین «ز» و یا «س» وجود داشته باشد؟
که حتی به لحاظ تلفظ هم هیچ تفاوتی با هم ندارند و به یک شکل بیان میشوند...
بله این نویسهها برای زبان و خط عربی است که در این گویش نحوه بیان کردن آنها با هم متفاوت است. در فارسی که در تلفظ، این واجها با هم هیچ تفاوتی ندارد؛ عملاً نویسههای مختلف هم کارکرد خود را از دست میدهد و تنها نوشتن را دشوار میکنند. همانطور که در گذشته «تهران» را «طهران» مینوشتیم و با تبدیل «ط» به «ت» هیچ اتفاقی رخ نداد، گمان من بر این است که با اصلاح مساله نویسههای مختلف واجها، مشکلی برای خط فارسی درست نخواهد شد و البته یکی از معضلات عمومی ادبیات ـ که همان املای فارسی است ـ را در جامعه حل خواهد کرد. مشکل دیگر خط فارسی نداشتن اعراب است. وقتی مصوتهای یک زبان، در خط، نویسه یا نمادی نداشته باشند، گویشوران آن زبان قطعا در خوانش با مشکل روبرو خواهند بود، کما اینکه امروزه این مشکل وجود دارد. در قرن حاضر که دوره تخصصی شدن علوم است، ما نباید از یک فرهیخته پزشکی انتظار داشته باشیم که تحصیلات ادبی هم داشته باشد تا بتواند به عنوان مثال از خوانش ادبیات فارسی بهرهمند شود. این شخص باید با تحصیلات عمومی (دبیرستان) بتواند متون فارسی را بخواند و عدم وجود نویسه برای مصوت در این میان مشکل ساز شده است. در کل باید گفت که تا وقتی مشکل خط فارسی درست نشود، معضلات ادبیات فارسی هم حل نخواهد شد. برای حل این دو مشکل بزرگ و مشکلات دیگر خط فارسی، حتما باید علمای ادبیات و کل اساتید و پژوهشگران نظر بدهند تا در آینده انشاا... مشکلات برطرف شود.
اما به نظر من مشکل عمده ادبیات در دانشگاهها این است که به ادبیات معاصر کمتر توجه شده است. (البته به آثار کهن هم با دیدی زیباشناختی نگاه نمیشود.) متاسفانه اکثر اساتید هم به سمت علاقمند کردن دانشجو به ادبیات قدم بر نمیدارند و این به خصوص برای دانشجویان رشتههایی غیر از علوم انسانی مشکلساز شده است. دانشجویان ادبیات قارسی فقط 4 واحد از 144 واحد درسیشان به ادبیات معاصر اختصاص دارد (2واحدشعر و دو واحد نثر) و این مصداق عبارت: "النادر کالمعدوم" است. آنقدر کم است که انگار اصلا وجود ندارد. این مشکل را هم شاید بشود با تخصصی و یا گرایشی کردن رشته ادبیات حل کرد و اگر این امر امکان پذیر نیست حداقل باید تعداد واحدهای بیشتری را برای ادبیات معاصر در نظر گرفت.
و حرف پایانی...
جان غزل مجموعه ای از خاطرات و احساسات پانزده سال از زندگی من است، امیدوارم که مخاطبان با اشعار آن ارتباط برقرار کنند و البته مرا از نقد خود نیز محروم نسازند. در پایان ضمن تشکر از شما باید حتما از استاد حشمتالله اسحاقی، استاد شعر و ادبیات شهرستان شهریار و شهر جدید اندیشه تشکر کنم که ستون محکم انجمن ما بوده و هستند. وجود این انجمن که به همت ایشان و آقای احمدفرجی پا گرفته و ادامه یافته بسیار ارزشمند است و شعرای خوبی را به جامعه ادبی معرفی کرده است.
سلام استاد خوبین؟؟؟ ممنونم از لطفتون استاد الان دیدم نمرمو.استاد اصلا نمیدونم چی بگم. خیلی ماهییییییییید.انشالله همیشه همیشه همیشه همیشه موفق باشیدو سربلندو پیروز. بازم ممنونم ازتون.یا علی
روز ولایت امام زمان رو هم بهتون تبریک میگم.
وبلاگ من با متنی کوتاه در مورد سفر مهدی موسوی به تبریز و یک چهار پاره به روزه و منتظر نگاه شما... [گل]
ما شاء الله پر کار هستید.. ---------------------------------------- بذار با تو باشم كه دنيا منو همين كه تو نيستي داره مي بره ازت دورم و باز بهت مبتلا كنار تو باشم برام بهتره... ---------------------------------------- سلام وبلاگ کوچه های قلبم با ترانه ای دیگر به روز شد. تشریف بیارید... [گل]
سلام. برای دیدن گزارش جلسه ی "تبارشناسی و آسیب شناسی غزل پست مدرن ایران" که در آبادان با حضور دکتر سید مهدی موسوی برگزار شد حتمن به وبلاگ shertar.persianblog.ir مراجعه کنید و نظر بدهید.
سلام به روزم
باادبیاتی که تمام می شود بدرود امیررضا پدرام یار به روز شد به شدت یا چند شعر و چند سوال و چند ماه دوری و دو دست که منتظر شماست...
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] سلام گرامی با غزلی به روزم و منتظر نقد و نظرتون [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
با عرض سلام و تبريك ايام از توجه و لطف هميشه تان متشكرم با دو رباعي به روزم و منتظر نظرات وانتقادات ارزشمند شما هستم يا علي !
سلام استاد خوبین؟ دلم براتون تنگ شده استاد مخصوصا سه شنبه ها همیشه یاد کلاسای خوب ادبیات میافتم انشالله هر جا هستین موفق باشید و در پناه خدا. یا علی